آرزوهای سپید در نامه ای سپید

امروز قصه سفر را از آغاز دوره کرده ام،از آغاز تا ز پایان فقط یک خط سرخ بود،به سرخی خون تو که در میان خاطراتم خطی داغ ازخود به جای گذاشته است .اما توی این خط داغ،یک دنیا صحبت  است که نمی توانم به زیبایی آنچه که هست  تفسیر کنم که یک کهکشان آرزوهای سپید در کالبد دارد.

 

اگر تو شکافی در آن به وجود بیاوری یک اسمان شکوفه خواهی دید و بعد یک دریا احساس از آن تو خواهد بود ،مثل یک گنج هفت کلید است که هر کلید نام و یاد توست.ای عزیز! سالهاست تو را میشناسم نمی دانم صدای لطیف تو را کی شنیدم که این چنین زارت شدم مانده ام اگر تو را با چشم ببینم با محبتت چه خواهم کرد.

 

آن وقت که مرگ گل و مرگ برگ اتفاق می افتد و هیکل نازنین تمام یاس های عالم شاپرک وار می فرسایند آن وقت که بید ها بوی اشک پرنده را به خود می گیرند و می خواهیم که بیایی تمام دنیا با یک کهکشان احساس به تو خواهند گفت:که بیایی تا امیدشان به یاس دچار نشود.

 

نگذار تا احساس های زشت،عشق تورا از من بربایند که ناامیدی امانم را ببرد منتظرم تا دست تو تمام دردهایم را ازجسم و روحم بزداید.منتظر لطیف ترین حرمت الهی خواهم بود منتظر سپید ترین دست بشر،طولانی ترین آرزو و خوشبو ترین نسیم الهی!! آمدم؛ در زدم، در را باز کردی؛چرا جسمم دست نوازشگز تو را حس نکرده؟چرا تا به حال یک قطره در انظارت ذوب نشدم ؟میدانم که ابلیس وجودم بابی شرمی دلم را از آن خود کرد و برایم چیزی نماند جز کبر و آن هم رهایم کرد،حال هیچم، دون تو و بدون عشق تو .

 

آن روز که محبت را قسمت می کردی نبودم،اما از راهی دور دستانم دراز بود،آسمان نمی بارید زمین تر بود.از زمان اولین گریه ام تا به حال محبت تو را در من تزریق کردند. صدایت میزنم بشنو فریاد میزنم با جانم،دلم با گلویم هم آوا می شود که ای منجی !!ای سوار سبز پوش جلگه ی همیشه سبز،کاش تو می ماندی !! آن روز که از کنارم گذشتی  از خاطر نمی برم که نسیم،بوی خوش پاکی ات را سالهاست که برایم هدیه می اورد.دلم میخواهد با اشک نامه ای به پنانی تمام رازهای عالم بنوسم،بعد دستی گرم ازجنس لطیف تو هویدایش کند که نامه از آن من است که من محب شمایم. آه، اگر می دانستی که چقدر به آقایی چون تو می بالم.

{{یاصاحب الزمان}}




:: موضوعات مرتبط: نامه ای به امام عصر(ع) , ,
:: برچسب‌ها: نامه ای به امام زمان , درد و دل با امام عصر , وبلاگ مذهبی فردا , مطالب مذهبی , مطالب با موضوع مهدویت , غربت امام زمان , نامه در اربعین برای امام زمان ,
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : فردا
تاریخ : شنبه 7 / 11 / 1393
غیبت حضرت ابراهیم علیه السلام

غیبت ابراهیم خلیل صلوات الله علیه مانند غیبت قائم ما صلوات الله علیه است و بلکه از آن عجیب تر است، زیرا خدای تعالی نشانۀ ابراهیم علیه السلام را از همان هنگام که در رحم مادرش بود نهان ساخت تا آنکه خدای تعالی به قدرت کاملۀ خود او را از رحم به پشتش در آورد (یعنی آثار حمل در وی نمایان نبود) سپس امر ولادتش را نهان ساخت تا وقتی که مدّت غیبت به سر آمد.

 

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود: پدر ابراهیم علیه السلام منجّم نمرود بن کنعان بود و نمرود بدون مشورت با او کاری نمی کرد. شبی از شبها در ستاره ها نگریست و چون صبح شد گفت: دیشب امر شگفتی دیدم، نمرود گفت: آن چیست؟ گفت: مولودی را دیدم که در این سرزمین متولّد می شود و هلاک به دست اوست و به همین زودی مادرش به او باردار می شود، نمرود از آن خبر تعجّب کرد و گفت: آیا زنان بدو باردار شده اند؟ گفت: خیر و در علم خود یافته بود که آن مولود را به آتش می سوزانند، امّا ندانسته بود که خدای تعالی او را نجات خواهد داد.

 

فرمود: نمرود زنان را از مردان دور ساخته و زنان را در میان شهر محبوس ساخت تا مردی به زنی دسترسی نداشته باشد. فرمود: امّا پدر ابراهیم علیه السلام با زنش مواقعه کرد و آن زن باردار شد و پنداشت که این همان مولود است، پس به دنبال زنان قابله فرستاد که هر چه در رحم ها بود تشخیص می دادند و در مادر ابراهیم نگریستند و خدای تعالی آنچه که در رحم بود به پشت چسبانید و قابله ها گفتند ما چیزی در شکم او نمی بینیم و چون مادر ابراهیم او را به دنیا آورد، پدرش خواست تا او را به نزد نمرود برد، پس زنش گفت: فرزندت را به نزد نمرود مبر که او را خواهد کشت، بگذار او را به یکی از این غارها ببرم و او را آنجا گذارم تا اجلش فرا رسد و تو فرزندت را نکشته باشی، گفت ببر و او فرزند را به غاری برد و او را شیر داد و بر در غار سنگی نهاد و برگشت و خدای تعالی نیز روزیِ وی را در انگشت شست او قرار داد و از شست خود شیر می مکید و رشد او را در هر روز مانند رشد دیگران در یک هفته، و رشد هفتگی او  مانند رشد ماهانۀ دیگران و رشد ماهانۀ وی مانند رشد سالانۀ دیگران بود و در آنجا به ارادۀ خداوندی ماند.

 

سپس روزی مادرش به پدرش گفت: اگر اجازه می دادی که به سراغ آن کودک بروم و او را ببینم، می رفتم و پدر گفت برو و مادر به غارآمد و ناگهان ابراهیم را دید که چشمانش مانند دو چراغ می درخشد، او را گرفت و به سینۀ خود چسبانید و شیرش داد و برگشت و پدرش از حال کودک پرسش کرد.مادرش مدّتی به بهانۀ حاجت بیرون می رفت و خود را به ابراهیم می رسانید و او را در آغوش می کشید و شیر می داد و برمی گشت و چون ابراهیم به راه افتاد، مادرش آمد و همان کارها را کرد امّا چون خواست برگردد، ابراهیم جامۀ او را گرفت، مادر گفت چه می خواهی؟ گفت: مرا با خود ببر و او گفت بگذار تا از پدرت اجازه بگیرم.

 

و پیوسته ابراهیم در غیبت بود و خود را نهان می داشت و امرش را مکتوم می کرد تا آنگاه که ظهور کرد و فرمان خدای تعالی را آشکار نمود و خداوند قدرت خود را دربارۀ وی نمایان ساخت،  سپس دوباره غایب شد و آن وقتی  بود که پادشاه طاغی او را از شهر بیرون کرد و ابراهیم گفت: « از شما و آنچه جز خدا می خوانید کناره می گیرم و پروردگار خود را می خوانم و امیدوارم با خواندن پروردگارم بدبخت نباشم» و خدای تعالی فرمود:« چون از آنها و آنچه که می پرستیدند کناره گرفت، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را پیامبر ساختیم»« و از رحمت خود بدانها بخشیدیم و برای ایشان لسان صدق علیّ قرار دادیم.»(1)  که مقصود علیّ بن أبی طالب علیه السلام است، زیرا ابراهیم از خدای تعالی خواسته بود که برایش در میان پسینیان زبان راستگوئی قرار دهد و خدای تعالی برای او و اسحاق و یعقوب لسان صدق علیّ  را قرار داد. (2)

 

اِخبار امیرالمؤمنین علیه السلام از غیبت امام دوازدهم علیه السلام:

 

اصبغ بن نُباتَه گوید: بر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدم و دیدم در اندیشه فرو رفته و با انگشت بر زمین خطّ می کشد، گفتم ای امیرالمؤمنین چرا شما را اندیشناک می بینم و چرا بر زمین خط می کشید؟  آیا به زمین و خلافت در آن رغبتی دارید؟ فرمود: لا و اللهِ، نه به آن و نه به دنیا هیچ روزی رغبتی نداشته ام و لیکن در مولودی اندیشه می کنم که از سلالۀ من و یازدهمین فرزند من است او مهدیّ است و زمین را پر از عدل و داد می سازد همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد، او را غیبت و حیرتی است که اقوامی در آن گمراه شده و اقوامی دیگر در آن هدایت یابند. گفتم: ای امیر المؤمنین! چنین چیزی واقع خواهد شد؟ فرمود: آری، همانگونه که او آفریده شده دارای غیبت نیز خواهد بود، تو از کجا این امر را می دانی؟ ای اصبغ! آنها بهترین این امّت به همراه نیکان این عترت خواهند بود، گفتم: بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: سپس خداوند هر چه بخواهد کند که او را ارادت و غایات و نِهایاتی است. (3)


منابع:

      1ـ مریم:48 ـ 50.

      2- کمال الدین و تمام النعمة: ج1 – باب 3- ص 273 الی 277

      3- کمال الدین و تمام النعمة: ج1 – باب 26 –ص 538، 539

 



:: موضوعات مرتبط: شباهت های 14 معصوم(ع) و پیامبران , ,
:: برچسب‌ها: غیبت حضرت ابراهیم علیه السلام , شباهت حضرت مهدی و حضرت ابراهیم علیه السلام , شباهت انبیا , زندگی حضرت براهیم , وبلاگ مذهبی فردا ,
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : فردا
تاریخ : شنبه 7 / 11 / 1393

باعرض سلام  به مولای خودم به حجت زمانم امام مهدی علیه السلام .

آقا سلام در اول به خود شما این ایام عزاداری امام حسین علیه السلام را تسلیت گویم.آقاجان  کم کم داریم به ایام اربعین وصفر نزدیک می شویم واز عاشورای حسینی رد شده ایم.آقاجان درعاشورا کجا بودی اصلا اینطور بیان کنم درمحرم امسال کجا خیمه ی عزا برگزار کرده بودید.یا صاحب الزمان من که لایق دیدار شما دراین ایام نبوده ام،امیدوارم مارا دراین شبها که گذشت دعا کرده باشید.آقاجان هر سال محرم میاید ومی گذرد وما که به عاشورا می رسیم هی افسوس این رو میخوریم که چرا درعاشورا نبودیم واگر بودیم به امام حسین علیه السلام کمک می کردیم.ولی تا به حال فکرنکردیم الان هم فرزند امام حسین علیه السلام هم هستش یعنی الان وظیفه ی ما نسبت به امام زمانم چیست آیا الان هم به وسیله ی شما عاشورایی برپاشود یعنی اینکه شما منتقدم واقعی امام حسین علیه السلام هستید،الانم  بیایید مادرکدام گروه هستیم.

 

آیادرخدمت شما ویا یزیدیان آقاجان.ولی تا به حال به این فکرنکردیم که کارما سخت تر از کار آن دوره است اگه ما واقعا از ته دل بخواییم شمارا یاری کنیم اجر ومقاممان ازآن دوران نیز بیشتر است یا صاحب الزمان آقا دلم برات خیلی تنگ شده چرا که به  هرطرف نگاه می کنم می بینم مردم از شما دور ترودورتر میشن انگار نه انگار که الان هم صاحبی دارند اگر دراین روزگار دارن نفسی می کشن از نعمت خداوند بهره ای می برند همه ی اینها به برکت وجود شماست همان طور که خود خداوند فرموده مگر زمین و اسمان باقی نمی ماند مگر به برکت وجود حجت امام زمان علیه السلام چی بگم از مردم این زمانه مردم که تمام عشقشان شده افکار بیهوده همه چی شده شیطان وشهوت پرستی .

 

ازخودم میگم آقاجان مولای من کمکم کن که نمی خوام مثل مردم این زمانه باشم من که میدانم هرگناهی که ازمن سر میزند دل شمارا می شکند هرلحطه که ما انسانهاداریم گناه می کنیم شما داریدبرای ما اشک میریزید آقاجان نمیخواهم من اینطور باشم من میخواهم فقط وفقط یک راه وانخاب کنم من نمیخام هم این وری باشم وهم اون وری آقاجان خودت کمکم کن چی بشه چرا انسانها نمی خوان  به این باور برسه که شما تمام هستی می باشی اگه  فردی می خواد به تمام آرزوهایش برسه باید به اذن واجازه ی شما باشه  نمیدانم آقاجان شاید این حرفا چیزای جالبی نبود ولی خواستم بگم آقاجان می خوام تمومش کنم میخام هر جور صلاح میدونی خودت مرا اصلاح کنی هدایت کنی نمیخام مثل بقیه باشم ...نمیخام ......

 



:: موضوعات مرتبط: نامه ای به امام عصر(ع) , ,
:: برچسب‌ها: نامه ای به امام زمان , درد و دل با امام عصر , وبلاگ مذهبی فردا , مطالب مذهبی , مطالب با موضوع مهدویت , غربت امام زمان , نامه در اربعین برای امام زمان ,
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : فردا
تاریخ : جمعه 19 / 9 / 1393
نامه ای به فرزند زنده شهید کربلا

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت آقامون-اماممون حضرت حجة بن الحسن العسگری(ع)،شهادت جدتان سید و سالار شهیدان امام حسین(ع) را خدمت شما تسلیت می گویم.

 

"لَو خَلَتِ الارضُ ساعةً بِغَیرِ حُجٌَةٍ لَساخَت بِاَهلها"

(اگر زمین لحظه ای از حجت خالی باشد اهل خود را فرو خواهد برد)

 

یکی از مسایلی که ذهن تمام شیعیان را کمی تا قسمتی ابری در برگرفته و مقداری از دغدغه های آنها در سال 2014 تشکیل می دهد، علی الخصوص جوانان و نوجوانان این است که اگر ما در کربلا بودیم امام زمان خود را که امام حسین(ع) بود را ترک نمی کرده و تا پای جان برای ایشان شمشیر می زدیم!!

 

خب سوال اینجاست آیا تمام کسانی که در مقابل امامشان ایستاده بودند، نماز نمی خواندند؟روزه نمی گرفتند؟و خیلی از آنها برای پدر امام حسین(ع) یعنی حضرت امیرالامومنین علی(ع) مگر شمشیر در رکاب حضرتشان نزده بودند؟دوباره سوال اینجاست پس چرا در حالی که امام خود را می دیدند،بوی ایشان را حس می کردند و با ایشان هم صحبت بودند در مقابل امام خود ایستادند و ایشان را باطل خواندند.

 

یادمان نمی رود در کربلا امام حسین(ع) فرمودند آنقدر در شکم های شما مال حرام است که چشمانتان را به روی حق بسته اید.آیا فقط مال حرام باعث شد که در مقابل امام حسین(ع) بایستند و راه را بر او ببندند؟مسلما نه، ولی مال حرام یکی از عوامل آنهاست،آنها مهمترین و اصلی ترین هدف خود را که شناخت  امام خود بود را فراموش کرده بودند و معرفتشان نسبت به اهل بیت به اندازه ای بود که به ضررشان نباشد.

 

ولی مردم این زمان چه ؟ آنها هم که بی معرفت هستند، یعنی فرزند امام حسین (ع) را در سال 2014 فراموش کردند و آن حضرت را در چاه غیبت به فراموشی سپردند و حضرت مهدی(ع) را ناظر براعمال رفتار خود نمی بینند.حضرت مهدی(ع) فرزند همان امام در کربلا است و کربلای ما فراموشی اماممان است و معتقدند امامی وجود ندارد ولی  در اول نامه ، روایتی برخلاف این عقیده آورده شد.

 

چرا ما با امام زمان(ع) در مشکلات با ایشان هم صحبت نمی شویم و برای سلامتی ایشان و تعجیل در ظهورشان صدقه نمی دهیم و در دعاهای خود چه بهتر از دعای "اللهم کن لولیک..." را بخوانیم.

 

آقا جان امام حسین(ع)، من در این روز و این ساعت دوباره با فرزند شما حضرت مهدی(ع) بیعت کرده و تلاشم را نسبت به پیش، بیشتر کرده و فرزند شمارا فراموش نمی کنم و نخواهم کرد.

" یا صاحب الزمان ادرکنی"




:: موضوعات مرتبط: نامه ای به امام عصر(ع) , ,
:: برچسب‌ها: درددل با امام زمان , نامه ای به امام زمان , وبلاگ مذهبی فردا , فردا , ویژه نامه محرم , نامه ای به فرزند زنده شهید کربلا , تصاویر زمینه مذهبی , معرفی کتاب ,
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نویسنده : فردا
تاریخ : چهار شنبه 12 / 8 / 1393
جُنادَة بن کَعب در کربلا

 جُنادَة بن کَعب«جناده» فرزند«کعب انصاری» است. او با اهل و عیال خود و فرزندش «عمرو» درمکّه معظمه به خدمت امام حسین علیه السلام رسیدو تاروز عاشورا در رکاب آن حضرت باقی ماند.(1)  در زیارت «ناحیه مقدسه» آمده است:« السّلام علی جنادةبن کعب الانصاری الخزرجّی». 

 

«جناده» از جمله شهدایی است که پیش از ظهر روز عاشورا به درجه رفیع شهادت نائل آمده است.(2) اوهنگام تاختن به سوی دشمن این رجز را ترنّم می کرد:«من جناده پسر حارثم، نه ضعیفم ونه پیمان شکن. بربیعت خود ثابت رأی هستم تابه وارث خود این عهد را ارث نهم، درحالی که امروز اعضای بدنم دراین زمین شکسته خواهد شد». او سرانجام در روز  عاشورا، و در حمله نخستین به شهادت رسید. (3)
 
عمرو بن جناده (رضی الله عنه) 
 
«عمرو» فرزند «جناده» شهید کربلا است.(4) اودر حالی که عمری بیش از یازده سال نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگیرد. حضرت او را اذن میدان نداد وفرمود:« پدر این نوجوان در اولین حمله کشته شده است. شاید مادرش کشته شدن او را خوش نداشته باشد».(5) نوجوان گفت:« البته مادرم مرا به جهاد امر کرده است».(6) پس از آن امام به او اجازه جنگیدن داد. او در هنگام ورود به میدان این بیت را ترنم می کرد: 
 
امیری حسین و نعم الامیر                   سرور فؤاد البشیر النذیر
علی وفاطمه والده                           و هل تعلمون له من نظیر(7)
  
سالارم حسین است و چه نیک امیری، که نشاط دل پیامبر و مژده دهنده (به سعادت) و بیم دهنده(از انحراف و دوری از حق) است. علی وفاطمه پدر ومادر اویند و آیا مانند او کسی را می شناسید؟ 
 
شهادت عمرو
 
پس از اجازه امام «عمرو» بی درنگ به میدان رفت و پس از کارزاری نه چندان طولانی به شهادت رسید. این نوجوان نیز همانند پدرش در زیارت ناحیه مقدسه مورد سلام امام است: «السلام علی جنادةبن کعب الانصاری الخزرجی، و ابنه عمرو بن جناده؛ سلام بر جناده پسر کعب انصاری خزرجی و فرزندش عمرو پسر جناده». 
 
بحریّة دختر مسعود خزرجّی 
 
پس از شهادت «عمرو»، دشمن سر جدا شده او را به سمت امام حسین علیه السلام پرتاب کرد. مادرش«بحریه» دختر«مسعود خزرجّی» سر نوجوانش را برداشت و خون از آن برگرفت و به طرف مردی که در نزدیکی او قرار داشت پرتاب کرد که ضربه سر، او را در جا کشت.(8) پس از آن، این مادر شهید که همسر شهید نیز بود، به خیمه گاه بازگشت و ستون خیمه را از جای کند و این اشعار را می خواند: 
 
«من در بین زنان، ضعیف، خرد شده، پوسیده، و لاغرم. امّا شما را در راه حمایت فرزندان فاطمه گرامی، ضربتی سخت می زنم». 
پس از آن، تیرک خیمه را به جانب لشکر«ابن سعد» پرتاب کرد و دو نفر را مورد اصابت قرار داد. امام علیه السّلام آن زن را به خیمه گاه باز گرداند.(9)
 
درسی که می توان گرفت: شوهر بحریه گفت وفای به عهد و پیمان رابه وارث خویش ارث می نهم. وفای به عهد، پس از فرزندش «عمرو بن جنادة» به وارث دیگرش«بحریه» رسید. در حمایت از مقام رفیع اسلام، امام، مرد و زن و بزرگ و کوچک برابرند و هر کس در حد توان خویش، موظف به دفاع از این حریم است. البته این، مستلزم شعور و معرفتی بالاست تا انسان به عرصه های خدمت به امام زمان خود راه یابد.
 
منابع:
 
1ـ منتهی الآمال، ج1، ص 654؛ ابصار العین، ص 158.
2ـ منتهی الآمال، ج1، ص 654.
3ـ ابصار العین، ص 158.
4ـ کتاب الفتوح، ج5، ص 110.
5ـ عبارت امام از ابومخنف گزارش شده است: عن الحسین علیه السلام:«انّ هذا غلام قتل ابوه فی المعرکة و لعلّ امّه تکره ذلک». مقتل الحسین علیه السلام مقرم، ص 253.
6ـ فقال الغلام:« انّی امّی هی الّتی امرتنی ». ابصار العین، ص 159.
7ـ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 104.
8ـ مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 219؛ مقتل الحسین مقرم، ص 112؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 22.
9ـ بحار الانوار، ج 45، ص 28.


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: محرم , مطالب محرم , تصاویر زمینه محرم , جُنادَة بن کَعب در کربلا , تصاویر حرم امام حسین ع , حضرت عباس , مطالب مناسبتی محرم , وبلاگ مذهبی فردا , افراد حاضر در کربلا , شهدای کربلا , معرفی شهیدان ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : یک شنبه 9 / 8 / 1393
ویژه فرارسیدن ماه محرم

 قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

 

 

 

 برای مشاهده تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: محرم , مطالب محرم , تصاویر زمینه محرم , تصاویر حرم امام حسین ع , حضرت عباس , مطالب مناسبتی محرم , وبلاگ مذهبی فردا ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : فردا
تاریخ : پنج شنبه 1 / 8 / 1393
عیدغدیر بزرگترین عید شیعیان

 عید غدیر بزرگترین عید ما شیعیان است زیرا پیامبر بزرگ ما حضرت محمد مصطفی(ص)  امام اول شیعیان یعنی حضرت امام علی(ع)  را ازطرف پروردگار به جانشینی خود منصوب کرد.

 

پیامبر(ص)  تصمیم می گیرد تاازمدینه به مکه بروند  حجةالوداع   پیامبر باکاروان عظیمی به مکه حرکت می کند .کاروان 23 روز در راه بود.
 
درهمین 23روز وقت نماز خودشان را به مسجد میرساندند ونماز میخواندند.
 
1روزمانده به شکرگزاری
 
درمکانی به نام غدیر جبرئیل ازطرف پروردگارجهانیان ایه ای برایشان می اورند که آن ایه را نمی دانم چیست.درهمان مکان پیامبر دستور می دهد تا بایستند .مردم به یک دیگر میگویند که چرا ایستادیم. 
 
پیامبر می فرمایند کمی استراحت می کنیم وبعد حرکت می کنیم. بعد از چند دقیقه پیامبر امام علی(ع)  را به بالای تپه ای می برد ومی فرمایند ای مردم من علی یبن ابی طالب را به جانشیبی خود م  منصوب می کنم. مردم کاروان خوشحال شده وهمان جا با حضرت علی(ع)  بیعت میکنند. 
 
این خبر به سرتاسر جهان میرسد وکشورهای اسلامی خوشحال شده ودشمنان اسلام با شنیدن این خبر ناراحت و عصبانی شده اند. در روز یکشنبه هفدهم ذی الحجه ی  سال10 حجری  قمری حضرت علی  (ع)  به جانشینی پیامبر(ص)  بزرگ اسلام منصوب می شوند. غیر از حضرت علی(ع)  11امام هم جانشین پیامبر(ص)  هستند که اخرین آن ها حضرت مهدی(عج)  هستنند  وباامدن ایشان دشمنان اسلام نابود میشوند.
 
ما مردم باید از ته دل دعا کنیم تا ایشان بیایند و دشمنان اسلام نابود شوند. 11امام معصوم خود را فدای دین اسلام کردند تا این دین استوار بماند.
 
امیر و شاهین جعفر زاده (13 و 12 ساله از تهران)


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: درد دل باغدیر , نامه کودکان , وبلاگ مذهبی فردا , نامه به امام عصر , درد دل کودکان با غدیر ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : سه شنبه 20 / 7 / 1393
معرفی کتاب خطابه غدیر

 ((امام رضا علیه السلام می فرماید:مثل المومنین فی قبولهم ولاءامیرالمومنین علیه السلام فی یوم غدیرخم کمثل الملائکه فی سجودهم لادم ومثل من ابی ولا امیرالمومنین یوم الغدیر مثل ابلیس))

 

مثل مومنین امیرالمومنین درروزغدیرخم مثل ملائکه درسجودشان مقابل حضرت آدم علیه السلام است،ومثل کسانی که درروزغدیرازولایت امیرالمومنین علیه السلام سرباززدند مثل شیطان است.((سند:عوالم،ج15.3ص 224))
 
کتاب خطابه غدیردریازده بخش به طورخلاصه جمع  بندی شده وحقایقی که تابه حال نشنیده ایم یابا آنها برخوردوتوجه نکرده ایم آمده است که این بخش ها شامل:1متن کامل خطبه پیامبر اکرم درغدیرخم.2فرمان الهی برمطلبی مهم.3اعلان رسمی ولایت وامامت دوازده امام.4معرفی وبلند کرد امیر المومنین بدست پیامبر.5تاکید برتوجه امت به مسئله امامت.6اشاره به کار شکنیهای منافقین.7پیروان اهل بیت(ع)ودشمنا ایشان.8حضرت مهدی عجل الله فرجه.9مطرح کردن بیعت.10حلال وحرام-واجبات ومحرمات.11بیعت گرفتن رسمی...
 
ازاین یازده موردیکی رابه طورخلاصه بیان می کنم:بدانید که آخرین امامان،مهدی قائم ازماستاوستغالب برادیان،اوست انتقام گیرنده ازظامین،اوست فاتح قلعه ها ومنهدم کننده آنها،اوست غالب برهرقبیله ای ازاهل شرک وهدایت کننده آنان.بدانید که اوست گیرنده انتقام هرخونی از اولیا خدا.اوست یاری دهنده ی دین خدا.بدانید که اوست استفاده کننده ازدریایی عمیق.اوست که هرصاحب فضیلتی رابه قدرفضلش وهرصاحب جهالتی را بقدرجهلش نشانه میدهد.اوست انتخاب شده واختیارشده خداوند.اوست وارث هرعلمی واحاطه دارنده به هرفهمی.بدانید که اوست خبردهنده از پروردگارش،وبالابرنده آیات الهی.
 
اوست هدایت یافته محکم بنیان.اوست که کارها به اوسپرده شده است.اوست که پیشینیان به اوبشارت داده اند اوست که به عنوان حجت باقی می ماند وبعدازاوحجتی نیست.هیچ حقی نیست مگرهمراه او،وهیچ نوری نیست مگرنزداو.بدانید اوکسی است کهغالبی براو نیست وکسی برضداوکمک نم شود.اوست ولی خدادرزمین وحکم کننده اوبین خلقش وامین او برنهان وآشکارش.....
 
مولف: محمد باقرانصاری                نشر:مولودکعبه


:: موضوعات مرتبط: معرفی کتاب , ,
:: برچسب‌ها: معرفی کتاب خطابه غدیر , وبلاگ مذهبی فردا , کتاب با موضوع غدیر , کتاب غدیر , عید غذیر , فردا , معرفی کتاب مذهبی , دانلود کتاب های مذهبی الکترونیکی , کتاب با موضوع حضرت معصومه , دانلود کتاب حضرت معصومه نویسنده فرید مسعودی , مطالب مذهب ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : دو شنبه 19 / 7 / 1393
چرا روز عرفه، عرفه نامیده شد؟

 شیخ در کتاب مجالس خود نقل میکند که امام جعفر صادق علیه السلام ازپدران گرامی شان صلوات الهج علیهم اجمعین چنین روایت نمود: عباس بن عبد المطلب ویزید بن قعنب در مکانی روبروی خانه کعبه، درجمع هاشمیان وقبیله عبدالعزی نشسته بودندکه فاطمه بنت اسد مادرامیرمؤمنان علی علیه السلام واردشد. آن روز، روزی بودکه نه ماه دوران بارداری ایشان تکمیل شده بود.

درمقابل خانه خدا ایستاده بود که درد زایمان به سراغ اوآمد. دراین هنگام فاطمه روبه سوی آسمان کردو گفت: خداوندا! من به تو وبه آن چه که پیامبرت ازسوی تو آورده و به همه پیامبرانت و به همه کتب آسمانی ایمان دارم. من سخن جدم ابراهیم را تصدیق می کنم؛ همو که خانه ات را بنا کرد. از تو می خوا هم به حق این خانه وکسی که آن را بنا کرد و به حق کودکی که در شکم دارم و با من سخن می گوید و همدم من است - و من یقین دارم که او یکی از آیات و نشانه های توست- این وضع حمل را بر من آسان گردانی.


عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب می گویند: هنگامی که فاطمه بنت اسد سخن گفت و دعا کرد، دیدیم که شکافی در پشت خانه کعبه ایجاد شد و فاطمه از آن شکاف وارد خانه کعبه شد و از دید ما پنهان شد. سپس دوباره به اذن خداوند یکتا دیوار به حالت اول خود بازگشت و شکاف از بین رفت. پس از آن هر چه سعی کردیم در را باز کنیم تا یکی از زنان به کمک او برود موفق نشدیم. در این هنگام بود که دانستیم این یک امر الهی است. فاطمه سه روز در خانه کعبه ماند و این ماجرا در بین همه اهالی مکه پخش شد و زنها در کوی و برزن ودر خانه های خود از آن سخن می گفتند.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: پس از سه روز مجددا همان شکاف باز شد و فاطمه در حالی که علی علیه السلام را در آغوش داشت از داخل خانه بیرون آمد. سپس گفت: ای مردم! خداوند عزوجل از بین خلق خود مرا برگزیده و مرا بر زنان برگزیده قبل از خودم برتری داده است. همانا خداوند، آسیه دختر مزاحم را برگزید. او پنهانی خداوند را در جایی که خداوند دوست داشت فقط در مواقع اضطراری پرستیده شود، عبادت می کرد.

همچنین خداوند مریم دختر عمران را برگزید و تولد عیسی بر او آسان گشت. او در بیابانی،تنه نخل خشکیده را تکان داد واز آن خرمای تازه برایش فرو ریخت. و خداوند متعال مرا برگزید و بر آن دو و بر تمامی زنان قبل از خودم برتری داد؛ چرا که من فرزند خود را در بیت عتیق (خانه کهن) او به دنیا آوردم و به مدت سه روز در آنجا ماندم و از میوه ها و غذاهای بهشتی تناول کردم.

هنگامی که فرزند خود را در دست داشتم و خواستم از آنجا خارج شوم، ندایی آسمانی به گوشم رسید که می گفت: ای فاطمه! نام او را علی بگذار. چرا که من بزرگ و بلکه بزرگترین هستم و او را از قدرت خود و شکوه و عزت خود و عدل و داد خود آفریدم و نام او را از نام خود برگرفتم واو را مؤدب به ادب خود کردم و او اولین کسی است که بر بالای خانه من اذان می گوید و بت ها را می شکند و آنها را به زمین میزند و مرا بزرگ می دارد و تکریم می کند و نوای لا اله الا الله  را همه جا سر می دهد و پس از حبیب من و پیامبرم و برگزیده خلقم محمد صلی الهن علیه و آله و سلم که فرستاده و وصی من است، اوست امام و راهبر. پس خوشا به حال دوستداران و یاری دهندگان او و وای بر کسی که از فرمانش سرپیچی کند و اورا خوار گردانده و حق او را انکار کند.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که ابوطالب او را دید خشنود گشت و علی علیه السلام به او فرمود: سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای پدر. سپس رسول خدا صلی الهب علیه و آله وسلم وارد شد در این هنگام علی علیه السلام تکانی خورد و به روی او لبخندی زد وفرمود: درود و رحمت خداوند بر تو باد ای پیامبر خدا.

سپس به اذن خداوند به سخن درآمد و این آیات را تلاوت کرد:«بسم الهد الرحمن الرحیم قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون...».   پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آنها به واسطه تو رستگار شدند و تمام آیات را قرائت کرد تا آنجا که می فر ماید:« اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون».  پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به خدا سوگند که امیر آنها تویی و علم خود را در خدمت آنها قرار می دهی و آنان از علم تو بهره می گیرند و به خدا سوگند که تو راهنمای آنهایی و آنها به واسطه تو ست که راه خود را می یابند.

(اما متاسفانه بعد از سالها که پیامبر از دنیا رفت، حق جانشین ایشان را غصب کرده و ایشان را خانه نشین نمودند. استفاده کردن از علم ایشان که جای خود دارد که تعداد استفاده کنندگان از علم ایشان حتی به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد. آنها خلیفه الهی را کنار زدند و برای خودشان برنامه ریختند و خلیفه انتخاب کردند که این بر خلاف سنت خداوند است.)

سپس رسول خدا صلی اله. علیه وآله و سلم به فاطمه فرمودند: به نزد عمویش حمزه برو و بشارت تولدش را به او او بده. فاطمه به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم عرض کرد، اگر من بروم، چه کسی به کودک غذا خواهد داد؟ پیامبر فرمود: من خود او را سیر خواهم کرد. فاطمه پرسید: شما یا رسول الهخ؟  پیامبر پاسخ داد: بله. و زبان خود رادر دهان علی علیه السلام گذاشت. در این هنگام دوازده چشمه از زبان مبارک پیامبر جوشید و به این مناسبت آن روز، روز  ترویه نامگذاری شد.

فردای آنروز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم  به نزد فاطمه آمد، هنگامی که چشم علی علیه السلام به پیامبر افتاد به او سلام کرد و به رویش خندید و به او اشاره کرد که مرا در آغوش گیر و از آن چه که دیروز به من نوشاندی دوباره بنوشان.پیامبر صلی اله  علیه وآله وسلم او را در آغوش گرفت. سپس فاطمه گفت: به خدای کعبه سوگند که علی علیه السلام پیامبر صلی الها علیه وآله وسلم را شناخت. امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید از این گفته فاطمه بود که روز عرفه را عرفه نامیدند. یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام رسول خدا صلی  اله  علیه و آله و سلم را شناخت.

منبع: امالی طوسی ج2 ص317. ترجمه تفسیر روایی البرهان ج6 ص485.
 


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: روز عرفه , علت نامگذاری روز عرفه , چرا روز عرفه عرفه نامیده شد , فردا , وبلاگ مذهبی فردا , راز دعای عرفه , توضیح در مورد دعای روز عرفه ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : فردا
تاریخ : دو شنبه 12 / 7 / 1393
19... روز به عید تکمیل دین باقی است(1)
چهارشنبه 29 ذی القعده سال 10 هجری قمری، 11 اسفند سال 10 هجری شمسی، 27 فوریه سال 632 میلادی

کاروان عظیم پیامبر(ص) در پنجمین روز از سفر خد به "سُقیا" رسیده است.اینک پیامبر(ص)تمامی اهل مدینه و اطراف آن را- جز آنان که به دلیل بیماری نتوانسته اند همراهی کنند- در قافله خود به همراه دارد.

ده سال پیش، در آغازین روزهای ماه ربیع الاولِ نخستیم سال هجرت- زمانی که سراسر جزیرة العرب تحت سلطه دشمنان بود و یاران و پیروان حق بسیار ناچیز می نمود-پیامبر (ص) مسیر مکه تا مدینه را، به همراه تعداد اندکی، پیموده بودند.اما امروز پیش از هفتاد هزار نفر تنها از مدینه در کنار پیشوای مهربان خود ره می سپارند.

و هنوز زنده است یاد پر خاطره "لیلةه المبیت"، آن شبی که شهسوار اسلام در بستر پیامبر(ص) خوابیده تا نقشه دشمنان،نقش بر آن گردد و با حفظ جان فرستاده خدا(ص) تاریخ هجرت رقم بخورد.

آن شب که پیشوای جوانمردان، هستی خویش را در طَبَق اخلاص گذاشت تا جان پیامبر خدا(ص) از آسیب و طر محفوظ بماند، ردای بلند افتاخار برا قامت علی(ع) راست آمد و چنین نازل گشت:

"و مُنَ النّاسُ مَن یَشریِ نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ واللهُ رووُفٌ بالعِبادِ"(2)

"و در میان مردمان، کسی وجود دارد که جان خود را در راه رضای خدا می فروشد و خداوند بر این چنین بندگان مهربان است"

پاورقی:

1-اشاره به آیه 3/ مائده

2-بحارالانوار/ ج 36 / صص 40-51. الغدیر/ ج2 / صص 48-49 وبرخی مدارک معتبر مربوط به اهل تسنن. مستند احمد حنبل / ج 1 / ص 212 . سیره اب هشام / ج 2 / ص 291 . تاریخ خطیب بغدادی / ج 13 / ص 191
 


:: موضوعات مرتبط: 23 روز با غدیر , ,
:: برچسب‌ها: عید غدیر , معرفی کتاب 23 روز تا غدیر , پیام اصلی عید غدیر , وبلاگ مذهبی فردا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فردا
تاریخ : جمعه 2 / 7 / 1393
پیامی تاریخی

 سالیانی دور، مردی از تبار پیامبران الهی گام در سفری بیست روزه می گذارد تا جانشینان خویش را در زمان و مکان مشخص، برای تمامی بشریت و آینده انسان معرفی کند، پیام این سفر را باید حاضران به غایبان برسانند.

 

مکان:عربستان.ساحل شرقی دریای سرخ.آبگیر و غدیر خم

 

زمان:دوشنبه، ذی حجه سال 10 هجری قمری مصادف با اول فروردین ماه سال 11 هجری شمسی مطابق 18 مارس سال 632 میلادی

 

شما این پیام را شنیده اید؟



:: برچسب‌ها: عید غدیر , معرفی کتاب 23 روز تا غدیر , پیام اصلی عید غدیر , وبلاگ مذهبی فردا , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : شنبه 1 / 7 / 1393
شباهت های حضرت مهدی علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام

  یکی از پیامبران بزرگ الهی که شباهت هایی از او در وجود امام زمان علیه السلام می باشد و خداوند داستان حضرت ابراهیم را در سوره هایی همچون آل عمران ، انعام، نساء ، هود ، ابراهیم و عنکبوت آورده است .پیامبر بلند مرتبه خدا ، حضرت ابراهیم در زمان فرمانروایی ظالمانه نمرود به خواست خداوند به طور مخفیانه به دنیا آمد . به علت این که حاکم ظالم آن زمان یعنی نمرود چون فهمیده بود آن کسی که حکومت نمرود به دست او از بین خواهد رفت زمان تولدش فرا رسیده ، دستور داده بود اگر به دنیا آمد او را بکشند . لذا خداوند دوران حمل او را در شکم مادر مخفی نگاه داشت .

حضرت ابراهیم در میان مردمی مشرک و گناهکار زندگی می کرد. او در کودکی نیز از بت ها بیزاری می جست. هنگامی که عمویش بت هایی می ساخت و به او می سپرد تا به کوچه و بازار برده و بفروشد، او با کشیدن بت ها بر زمین خاری و ذلت آن ها را به همگان نشان می داد تا مردم بفهمند سنگ و چوب و خاک قدرتی ندارند که حتی از خود دفاع کنند په رسد با این که خدای دیگران باشد . در واقع او مردم را به خالق خودشان یعنی خدا و عبادت او ترغیب کرده و تربیت نمود

تبر بر دوش بت بزرگ : روزی مردم شهر برای برگزاری جشن از شهر خارج شدند . حضرت ابراهیم از خلوت بودن شهر استفاده کرد ، به بت خانه رفت و تمام بت ها را به جز بت بزرگ شکست ، تبر را نیز بر دوش بت بزرگ گذاشت تا شاید به این صورت مردم  متنبه شوند . اما مردم هنگامی که از ماجرا آگاه می شوند درصدد انتقام از شکننده ی  بت ها بر می آیند .

 

هنگامی که از حضرت ابراهیم می پرسند چه کسی بت ها را شکسته است ؟ ایشان در جواب می فرمایند : تبر بر دوش بزرگ است از او بپرسید . چه بسا خود او این کار را کرده باشد! مردم همه اقرار کردند که بت چنین قدرتی ندارند تا این کار را بکند . آنگاه حضرت ابراهیم تذکر مهمی را یادآور شد :چطور شما چیزی هایی را می پرستید که حتی نمی توانند از خودشان دفاع کنند . اما مردم نمی پذیرند  و به دستور نمرود ، کوهی از هیزم توسط مردم گردآوری می شود .

 

در این هنگام حضرت ابراهیم به نام پنج تن آل عبا (محمد ، علی ، فاطمه ، حسن ، حسین علیهم السلام) توسل می کند . خداوند توسط فرشتگان از بهشت برایش پیراهنی می فرستند که با پوشیدن آن پیراهن آتش انبوه در مقابل دیدگان همه جمعیت برای حضرت ابراهیم به باغ و بوستان تبدیل می شود

 

چند نکته :  

 

مانند قوم حضرت ابراهیم و ... ، جاهل نباشیم ! بلکه عاقل باشیم و زمانی که مورد خطاب آیه ای  از قرآن کریم یا روایاتی از معصومان و  ...  قرار گرفتیم ، با دیده عقل بدان بنگریم و راه خدا را از توده جمال جدا کنیم  و به دستورات عقلمان عمل کنیم .  

 

ضرب المثل «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»در مواردی غلط است زیرا با اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام در میان مردمی مشرک زندگی می کردولی همرنگ جماعت نشد».

 

شاید ما بت هایی از چوب و سنگ را نمی پرستیم ولی در کل هر چیزی که ما را از خدای متعال و امام عصر علیه السلام دور کند ، حکم بت را برای ما دارد.

 

تعجبی ندارد که شیعه در آتش نسوزد چرا که طبق آیه83  سوره مبارکه صافات (وَ إنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِابراههیمَ) یکی از شیعیان امیرالمومنین سلام الله علیه ، حضرت ابراهیم است

 

همان طور که دوران حمل و تولد حضرت ابراهیم مخفی بود ، دوران حمل و تولد امام زمان نیز به دلیل ناامنی از دست حاکمان بنی عباس مخفیانه صورت گرفت

 

پیراهنی که خداوند توسط جبرئیل برای حضرت ابراهیم فرستاد تا از آتش مصون بماند، اکنون نزد امام زمان علیه السلام است . زیرا ایشان وارث انبیاء هستند

 



:: موضوعات مرتبط: شباهت های 14 معصوم(ع) و پیامبران , ,
:: برچسب‌ها: حضرت ابراهیم , وبلاگ مذهبی فردا , شباهت های حضرت ابراهیم و حضرت مهدی , ائمه در زمان انبیا , شباهت های حضرت مهدی در پیامبران , مهدی موعود , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : دو شنبه 29 / 6 / 1393
بخشی از زندگی حضرت معصومه سلام الله علیه

 نام مقدس ایشان فاطمه کبری علیه السلام ومعصومه لقب ایشان است که امام رضا علیه السلام به ایشان اطلاق کرده است.دلیل اینکه نام ایشان فاطمه کبری میباشداین است که ایشان چند خواهر دیگربه نام های فاطمه وسطی"فاطمه صغری"فاطمه اخری"داشتندوایشان بزرگترینشان (کبری)بودند.

 

این دخترپاک ومعصوم امام موسی کاظم علیه السلام درروز اول ذی قعده الحرام سال173هجری قمری درمدینه ازمادر پاکش نجمه خاتون متولد شدودومین وآخرین فرزند نجمه خاتون بود که25 سال پس ازامام رضا علیه السلام فرزند بزرگتر نجمه خاتون چشم به جهان گشود. بیش از ده سال ازعمرشریفشان نگذشته بودکه پدربزرگوارشان امام موسی کاظم  علیه السلام بازهر........هارون به شهادت رسیدوسایه ی غم واندوه برقلب شریفشان احاطه یافت.
 
پس ازان تنها دلخوشی ومایه ارامش ایشان برادربزرگوارشان امام رضا(ع)بودنداما ناگهان مامون نیرنگ بازوملعون راه پدرش را در پیش گرفت ووجود مقدس امام رضا علیه السلام را ازکانون خانواده جدا کرده وان حضرت را با ظاهری محترمانه اما به اجبار به سفری بی باز گشت به خراسان وادار نمود.یک سال پس ازسفرامام رضا علیه السلام به خراسان ان امام بزرگوار به وسیله ی نامه خواهر خویش رابه خراسان دعوت کردند وان بانوی بزرگوارامر امام خودراباوجود خطرهای سرراه اطاعت کردند.
 
البته ایشان برادران وبرادرزادگان خویش رادر طول مسافرت درکنار خود داشتندتابه شهر ساوه رسیدند.در شهر ساوه به دستورمامون بین همراهان حضرت معصومه علیه السلام ودشمنان خاندان عترت وطهارت جنگ سختی در گرفت وتمامی همراهان ایشان به شهادت رسیدند واین بارهم غم سنگینی بر دل ایشان نشست.درآن زمان مردم قم سررسیده بودندوایشان را به شهر خویش بردندتاازشردشمنان درامان بمانند.براساس برخی از اسنادتاریخی درروز23ربیع الاول201هجری قمری حضرت معصومه علیه السلام در میان استقبال پرشورمردم قم وارد این سرزمین شدندوپس از17روزماندن درقم وتحمل بیماری چشم از جهان فرو بستند(یاشهید شدند).
 
فضیلت
 
درفضیلت این بانوی عظیم الشان همان پس که ایشان درحدیثی توسط امام رضا علیه السلام لقب معصومه راصاحب شده اند که این ویژگی معصوم بودن پیش از ایشان تنها به حضرت زهرا سلام ا..علیها اطلاق شده است واینکه طبق حدیث امام صادق علیه السلام ایشان شفاعت کننده ی شیعیان درقیامت اند.در ادامه به این دوحدیث اشاره می کنیم.امام صادق علیه السلام می فرماید:آگاه باشید که خداحرمی داردوان مکه است و پیامبرخداحرمی دارد وآن مدینه است و امیرمومنان حرمی داردوآن کوفه است.اگاه باشیدکه حرم من و فرزندان من بعدازمن قم است.اگاه باشیدکه قم کوفه کوچک ماست.بدانید که بهشت هشت در دارد سه تای ان به سوی قم است.
 
بانویی از فرزندان من به نام(فاطمه)دخترموسی درانجا رحلت میکند که همه شیعیان ما با شفاعت او واردبهشت میشوند.امام رضا علیه السلام فرمودند:من زارالمعصومه بقمکمن زارنی:یعنی:هر کس معصومه را درقم زیارت کندمانندکسی است که مرازیارت کرده باشد.همین حدیث امام رضا علیه السلام وبیان امام صادق علیه السلام که می فرماید ایشان شفاعت کننده ی شیعیان هستند و همچنین صدور زیارت  نامه ازجانب امام رضا علیه السلام برای ایشان که به جز حضرت زهرا سلام ا...برای بانوی.......نشده است به روشنی نشان دهنده ی معصومیت آن بانوست.
 
فضیلت زیارت آن حضرت:
 
امام رضا علیه السلام درفضیلت زیارت حضرت معصومه علیه السلام فرمودند.(من زارهافله الجنه)یعنی هر کس اورازیارت کندبهشت ازان اوست.همچنین ایشان فرموده اند: (من زارالمعصومه بقم کمن زارنی)یعنی:هرکس حضرت معصومه رادرقم زیارت کند همانند کسی است که مرا زیارت کرده است.
 
منبع:ازکتاب حضرت معصومه سلام ا...علیها
 


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: حضرت معصومه , زندگی نامه حضرت معصومه , سیره ائمه , فصایل اهل بیت , ائمه , فردا , وبلاگ مذهبی فردا , فضایل زیارت حضرت معصومه , زیارت ائمه معصوم ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : شنبه 25 / 6 / 1393
حدیث هفته

 

حضرت صاحب الزمان (عج):

 
إنّا غَیرُ مُهمِلین لِمُراعاتِکُم وَلا ناسینَ لِذِکرِکُم وَ لَولا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ
 
ما شما را به خودتان وا نگذاشتیم و فراموشتان نکرده ایم و اگر اینطور نبود قطعا مشکلات و دشمنان شما را از پا در می آوردند.
 
 

بحارالانوار ج 53 ص 174

 
 
 

اندکی تامل:

 
امام زمان (ع)که مانند پدری دلسوز برا ی شیعیان هستند اینگونه به یاد ما شیعیان بوده و از ما محافظت و نگاه بانی می فرماید.حال ما فرزندان این پدر مهربان با او چگونه رفتار می کنیم و محبت های اورا چگونه پاسخ می دهیم؟؟؟بیایید برای یک بار هم که شده دعایی خالصانه و مخلصانه به در گاه خدای متعال برای سلامتی و فرج کنیم و از خداوند قادر ظهور پدرمان را طلب کنیم و بدانیم خداوند تبارک و تعالی دعاهایمان را مستجاب می فرمایند چرا که در خود قرآن می فرمایند { ادعونی استجب لکم}


:: برچسب‌ها: حدیث , حدیث هفته , امام زمان , (ع) , حدیث شریف , بحارالانوار , حدیث انا غیر , وبلاگ مذهبی فردا , احادیث امام زمان , حدیث هفته ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : یک شنبه 21 / 6 / 1393
حکم حضرت علی(ع) در باطل کردن حیله حنفللِۀ بن ابی سفیان (در عصر رسول خدا(ص))
چون رسول خدا به مدینه هجرت نمود ودایع و امانات مردم که در نزد آن حضرت بود به امیرالمومنین (ع) سپرد تا آن ها را به صاحبانشان بسپارد . حنفلله بن ابی سفیان  ، عصیر بن وایل ثقفی را طلبیده و او را گفت : برو در نزد علی بن ابیطالب هشتاد مثقال طلا از او ادعا کن . 
 
بگو من هشتاد مثقال طلا در نزد محمد به امانت گذارده ام  و فعلا او به سمت مدینه فرار کرده و شما وکیل او هستی این مبلغ را باید به من رد کنی و اگر از تو شاهد طلبید ما جماعت قریش همه شهادت می دهیم و در قبال این کار تو ، فعلا صد مثقال طلا که ده مثقال آن گردنبند مادرم هند است ، به تو عطا می کنم . 
 
عصیر بن وایل آمد نزد امیرالمومنین (ع) و آنچه به او تعلیم داده بودند ادعا کرد . حضرت از او علامت آن امانت را طلبید . پس هر آنچه در میان ودایع و امانات تفحص کرد اثری  ندید. و هر امانتی نام صاحبش بر آن نوشته شده بود و نام عصیر در آن نبود . آن حضرت چندان که عصیر را نصیحت کرد فایده نبخشید . گفت : مرا چند شاهد می باشد ، اینک ابوجهل و پسر او عکرمه  و عقبه بن ابی معیط و ابوسفیان و پسرش حنفلله برای شهادت حاضرند . آن حضرت دانست که حیله ای  در کار است ، فرمان داد تا شهود را در خانه کعبه حاضر سازند . آنگاه عصیر را طلبید در جایی که شهود سخن او را استماع نکنند و فرمود ای برادر ثقفی بگو این امانت را چه وقت از روز به رسول خدا (ص) سپردی ؟
 
گفت : هنگام وسط روز امانت را از دست من گرفت و به غلام خود سپرد . پس ابوجهل را طلبید . او سر از شهادت برتافت و گفت : بر من واجب نیفتاده است که چنین شهادتی بدهم . 
 
پس ابوسفیان را طلبید و از او سوال کرد . ابوسفیان گفت : هنگام غروب آفتاب به محمد رد کرد و محمد آن را گرفت و در آستین خود نهاد . پس حنفلله را طلبید . او گفت : هنگامی که خورشید در وسط آسمان بود این امانت را محمد گرفت و در دست خود داشته تا عصیر مراجعت کرد . 
 
پس عقبه را طلبید و از او سوال کرد . عقبه در جواب گفت : محمد این امانت را هنگام عصر تسلیم گرفت  و فورا آن را فرستاد به خانه خود . 
 
پس عکرمه را طلبید و از او سوال کرد . عکرمه در جواب گفت : محمد این امانت را هنگام طلوع آفتاب تسلیم گرفت و آن را به خانه فاطمه بنت اسد فرستاد. 
 
عصیر چون این شهادات را مختلفه و متناقضه بشنید  دگرگون شد و دانست که کار او به رسوایی می کشد . حضرت امیر فرمود : عصیر رنگ تو چرا زرد شد و انقلابی در تو پدید آمد ؟
 
عصیر عرض کرد : یا علی رستگار نخواهد شد کسی که مکر و حیله کار او باشد . براستی که من در این بیت از محمد امانتی ندارم.
 
حنفلله بن ابی سفیان مرا مغرور کرد و ابوسفیان مرا فریب داد . آنگاه آن ها گردنبند هند که نام او بر گردنبند نقش است به من رشوه دادند.
 
 
منبع :« کتاب قضاوت های حضرت امیرالمومنین صفحه 9 »


:: موضوعات مرتبط: قضاوت های امام علی (ع) , ,
:: برچسب‌ها: حیله حنفله برای امام علیع , وبلاگ مذهبی فردا , قضاوت های امیرالمومنین , سیره ائمه , معرفی کتاب , امام علی ع , حضرت علی , داستان های حضرت علی , حکم آن حضرت علی در باطل کردن حیله حنفللِۀ بن ابی سفیان (در عصر رسول خدا(ص)) ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : یک شنبه 21 / 6 / 1393
بخشی از سیره امام رضا علیه السلام

 شیخ صدوق روایت کرده است از ابراهیم ابن العبّاس که گفت: هرگز ندیدم که حضرت ابوالحسن الرّضا علیه السلام با بد رفتاری و بداخلاقی با کسی سخن گوید، و ندیدم که هرگز کلام کسی را قطع کن( یعنی در میان سخن او سخن گوید) تا کلام خود را تمام کند.

 

و  رد نکرد حاجت احدی را که مقدور او بود برآورد. و( هیچ گاه در حضور کسی که با او نشسته بود پا دراز نفرمود، و در مجلس در مقابل کسی که در برابر او نشسته است تکیه نمی داد،  و هیچ وقت ندیدم او را که به یکی از موالی و غلامان خود بد گوید و فحش دهد، و... ).

 

و چون خلوت می فرمود و سفره غذا نزد او پهن می کردند؛ تمام ممالیک خود را سرسفره جمع می کرد، حتی دربان و میرآخور او. و با آنها غذا میل می فرمود. عادت آن جناب آن بود که شب ها کم می خوابید و بیشتر شب ها را از اول شب تا به صبح بیدار بود و روزه بسیار می گرفت و روزه  سه روز از هر ماه که پنج شنبه اول و پنج شنبه آخر ماه و چهار شنبه میان ماه باشد از او فوت نشد. و آن حضرت بسیار احسان می کرد و در پنهانی صدقه می داد. بیشتر صدقات او در شب های تار بود. پس اگر کسی گمان کند که مثل آن حضرت در فضل دیده است، پس سخن او را نپذیرید.

 

 (منتهی الآمال: باب 10،ج3، ص1620 و 1621  . عیون اخبار الرضا علیه السلام: ج2، ص184  . بحار الانوار: ج49، ص90)

  

 سفره غذا

 

یکی از اهل بلخ نمونه ای از تواضع و توجه امام رضا علیه السلام به ضعیفان را چنین نقل می کند: در سفر امام رضا علیه السلام به خراسان من نیز همراه حضرت بودم. روزی بر سر سفره غذا، غلامان سیاه پوست و دیگران نیز حاضر شدند.

 

من به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گدم، اگر اجازه دهی برای اینان سفره ای دیگر بگسترانیم؟ حضرت با تغیّر فرمود: 

 

ساکت باش! خدای همه یکی است. و پدر و مادر اینان نیز با ما یکی است، و پاداش هر کس به اندازه عمل اوست.

 

(بحار الانوار: ج49 ص101  . کافی: ج8 ص230  . وسائل الشیعه: ج24 ص265)

 

دستخطی برای یادگار

 

شخصی از اهالی (( کرمند ))  -که یکی از روستاهای اصفهان بوده-  به عنوان ساربان همراه امام رضا علیه السلام به خراسان آمد. او هنگام بازگشت  نزد حضرت رفت و عرض کرد: یابن رسول الله، نوشته با خط مبارک خود به من دهید تا آن را به عنوان تبرک نگه دارم.

  

امام رضا علیه السلام حدیثی نوشت و به او داد:

 

کُن مُحِبّاً لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ اِن کُنتَ فاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبّیهِم وَ اِن کانُوا فاسِقینَ.

 

محب آل محمد علیهم السلام باش اگر چه گناهکار باشی، و دوستدار محبین آل محمد علیهم السلام باش اگر چه گناهکار باشند.

 

قطب راوندی د قرن ششم می گویید: این نوشته امام رضا علیه السلام که به ساربان داد، اکنون نزد یکی از اهالی کرمند از روستاهای اصفهان موجود است.

 

(بحار الانوار: ج66 ص253  . الانوار البهیه: ص 224  . الدعوات:  ص28  . خاتمه المستدرک: ج1 ص241  . مستدرک الوسائل: ج12 ص 232،233.)



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: بخشی از سیره امام رضا علیه السلام , امام رضا , سیره زندگی امام رضا , زندگی نامه امام رضا , وبلاگ مذهبی فردا , ولادت امام رضا , سیره ائمه ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : سه شنبه 16 / 6 / 1393
ولادت با سعادت حضرت امام رضا (علیه السلام)

 میلادعالم آل‌محمد(ص)،هشتمین‌حجت‌سرمد،نگین‌درخشان‌وطن،السلطان اباالحسن
حضرت امام رضا (علیه السّلام)
مبارک باد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: برچسب‌ها: ولادت با سعادت حضرت امام رضا (علیه السلام) , عکس تولد امام رضا , وبلاگ مذهبی فردا , او می آید , تصاویر مناسبتی و مذهبی , تصاویر زمینه ولادت امام رضا ع , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فردا
تاریخ : دو شنبه 15 / 6 / 1393
حکم حضرت علی(ع) در جلوس طفلی برسر ناودان

 علامه مجلسی در جلد نهم بحار صفحه  487 روایت کرده که طفل شش ماهه ای  برسر ناودان آمد به این طریق که از بالای سطح به سینه کشیدن خود را به ناودان رسانید و بر سر ناودان قرار گرفت 

 

مادرش با اضطراب برسر بام دوید اما دسترسی به ناودان پیدا نکرد . فریاد صیحه او بلند شد . همسایگان از زن و مرد به خانه ریختند ، نردبانی نصب کردند فایده نکرد از جهت طول ناودان و بلندی دیوار.  عمر از آن کوچه عبور می کرد. بانگ ناله شنید ، به خانه درآمد ، چون از قضیه آگاه شد   گفت : چاره این کار جز علی بن ابیطالب  کس دیگر قادر نیست ، زود او را خبر کنید . 

 

بستگان آن طفل با ناله به طرف آن حضرت شتاب گرفتند. چون حضرت حاضر شد مادر طفل بنا کرد صیحه کشیدن و نالیدن . 

 

حضرت به سوی آن طفل نظری فرمود ، کلمه ای  ادا نمود که کسی نفهمید . پس آن حضرت فرمود طفلی همانند این طفل برسر بام ببرید. چون بردند آن دو طفل به یکدیگر نظری کردند و به زبان خود مثل اینکه تکلم می کنند . به ناگاه دیدند که طفل از سر ناودان رفت بالای  سطح. مادرش آمد او را در بر گرفت  و صدای هل هله و شادی از اهل خانه چنان بالا گرفت که مردم مثل آن را کمتر دیده بودند 

 

منبع:قضاوت های امیرالمومنین (ع)- صفحه 73

 


:: موضوعات مرتبط: قضاوت های امام علی (ع) , ,
:: برچسب‌ها: حکم حضرت علی(ع) در جلوس طفلی برسر ناودان , وبلاگ مذهبی فردا , قضاوت های امیرالمومنین , سیره ائمه , معرفی کتاب , امام علی ع , حضرت علی , داستان های حضرت علی , ماجرای کودک بر سر بام ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : فردا
تاریخ : سه شنبه 9 / 6 / 1393
معرفی کتاب حضرت معصومه(سلام الله علیها)

 در کتاب حاضر جایگاه و منزلت حضرت معصومه(سلام الله علیها) از زبان اهل بیت و چگونگی ولادت وشهادت ایشان ،القاب و فضیلت زیارت ایشان آمده است.

 

از ولادت تا رحلت؛ نام مقدس ایشان فاطمه کبری. لقب شریف؛معصومه (سلام الله علیها).

 

پدر بزرگوار موسی بن جعفر(ع).   مادر گرامی؛نجمه خاتون

 

ولادت با سعادت ایشان در مدینه منوره در 10ربیع الثانی 201ه.ق(17 روز پس از ورود به قم  ) رحلت با شهادت جانگداز .

محل دفن : قم

از القاب حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می توان به معصومه کریمه ی اهل بیت محدثه آل طه اشاره کرد . انتخاب لقب حضرت معصومه از امام رضا (ع) میباشد که فرمود : مَن زارَ المَعصومةَ بِقُم کَمَن زارَنی. هرکس معصومه را در قم زیارت کند مانند کسی است که مرا زیارت کرده است .

 

از فضایل دیگر زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها)می توان اشاره کرد که امام رضا (ع) فرمود : هرکس اورا زیارت کند بهشت ازان اوست.

 

پس حضرت در چه جایگاهی قرار دارد؟؟؟؟؟؟

 

(حدیپی از امام صادق(ع) وجود دارد که فرموده اند؛آگاه باشید که خدا حرمی دارد وآن مکه است /پیامبر خدا حرمی دارد و آن مدینه است/امیرمومنان حرمی دارد و آن کوفه است/ آگاه باشید که حرم من و فرزندان بعد از من قم است)......

 

نام نویسنده: فرید مسعودی



:: موضوعات مرتبط: معرفی کتاب , ,
:: برچسب‌ها: معرفی کتاب حضرت معصومه , وبلاگ مذهبی فردا , فردا , معرفی کتاب مذهبی , دانلود کتاب های مذهبی الکترونیکی , کتاب با موضوع حضرت معصومه , دانلود کتاب حضرت معصومه نویسنده فرید مسعودی , مطالب مذهبی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فردا
تاریخ : جمعه 5 / 6 / 1393
ولادت با سعادت حضرت معصومه (سلام الله علیها)

 ولادت با سعادت "حضرت معصومه (سلام الله علیها)" بر تمامی شیعیان مبارک و تهنیت باد.

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: برچسب‌ها: تصاویر مذهبی , فردا , عکس های پس زمینه کامپیوتر , ولادت حضرت معصومه , روز دختر , تصاویر ولادت حضرت معصومه , وبلاگ مذهبی فردا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فردا
تاریخ : جمعه 5 / 6 / 1393
ماجرای نان بردن امام صادق (علیه السلام) برای فقرا در شب

 "شیخ صدوق روایت کرده است از معلی بن خنیس که گفت: شبی حضرت صادق(ع) از خانه بیرون آمدند به قصد ظله بنی ساعده(یعنی سایبان بنی ساعده که در گرمای روز در آن جا جمع می شدند و شب، فقرا و غربا در آنجا می خوابیدند)در آن شب باران می بارید، من نیز(معلی بن خنیس) در پی آن حضرت بیرون رفتم که ناگاه چیزی ازدست آن حضرت بر زمین افتاد. آن جناب گفتند:"بسم الله، اللهم رَدّه علینا"(خداوندا آنچه را افتاد به من برگردان) پس من نزدیک رفتم و سلام کردم.


حضرت فرمودند:معلی

گفتم:لبیک فدای تو شوم.

فرمودند:دست بمال به زمین و هرچه به دست بیاید جمع کن و به من بده.

دست بر زمین مالیدم دیدم نان است که بر زمین ریخته شده است.پس جمع می کردم و به حضرت می دادم که ناگاه انبانی(کیسه) از نان یافتم پس عرض کردم:فدای تو شو بگذار من این انبان را به دوش کشم و بیاورم.

حضرت فرمودند:نه. بلکه من اولی هستم به برداشتن آن ولکن تو را رخصت می دهم که همراه من بیایی.

پس با آن حضرت پیاپی تا به ظله بنی ساعده رسیدیم و در آنجا گروهی از فقیران که در خواب بودند را دیدم.حضرت یک قرص یا دو قرص نان در زیر جامه آنها می نهاد تا به آخرین نفر از آنها رسید و نان او را نیز در زیر رخت او گذاشت و برگشتیم.من گفتم:فدای تو شوم، این گروه حق را می شناسند؟یعنی از شیعیانند؟ حضرت فرمودند: اگر می شناختند با آنها از خورش نیز مساوات می کردم و نمکی نیز بر نانشان اضافه می کردم(مساوات می کردیم به ایشان به نمک یعنی:در هرچه داشتیم، حتی نمک، ایشان را شریک می کردیم."

منبع: منتهی الامال ص 158 تا 159

این مطلب نشان دهنده مهربانی و بخشندگی و توجه  امام(ع) را حتی به غیر شیعیان در امور مختلف نشان می دهند.حال اگر کمی با خود فکر کنیم با این سوال روبرو می شویم که امامان بزرگوار که حتی با غیر شیعیان اینچنان رئوف و مهربان هستند، با شیعیان و پیروان واقعی خود چقدر مهربان و رئوف هستند و چقدر به شیعیان خود توجه دارند؟
 
پس عقل حکم می کند که ارتباطمان را با چنین بزرگوارانی بیشتر نماییم و در تمام لحظات از ایشان درخواست و یاری بخواهیم.


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: ماجرای نان بردن امام صادق (علیه السلام) برای فقرای ظله در شب , وبلاگ مذهبی فردا , سیره ائمه , سیره زندگی امام صادق ع , داستان های امام صادق , فضایل اومه و امام صادق ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فردا
تاریخ : پنج شنبه 30 / 5 / 1393

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد